شهرستان خوروبیابانک
بر ساحل کویر نمک آنجا که راه به بن بست میرسد خور آرمیده است 
قالب وبلاگ

روستای چاهملک هم اکنون دارای 2000 نفر سکنه است . و شغل مردم این روستا علاوه بر زراعت ، قالی بافی (قالی دست بافت نائینی ) انواع صنایع سنگین و سبک ( ماشین سازی ، ماشین ابزار و ... ) . مردم این روستای کوچک در دوران جنگ تعداد 36 شهید داشتند که خود آمار بسیار بالایی در منطقه خور و بیابانک می باشد و از این حیث رتبه نخست را دارد . همچنین از نظر فرهنگی و جغرافیایی زبان و گویش مردم این روستا بدون لهجه محلی است .
این روستا در حدود 150 سال پیش توسط یکی از مامورین دولتی احیا گرید . ونام ان بواسطه چاه آبی است که در هنگام عبور شاه عباس صفوی در این روستا حفر گردید .
از بزرگان این روستا ( حاج رضا رحمانی ، حاج علی افلاکی ، حاج رمضانعلی رحمانی ، حاج مصیب افلاکی ، حاج اقبال رحمانی می باشند )
بزرگترین طایفه در این روستا فامیل رحمانی است و بعد از آن افلاکی ، غلامرضایی ، اشرف ، سلمان ، گرجی ، آل داوود و چند فامیل دیگر می باشد .
با توجه به قرار گرفتن در مسیر جاده اصلی اصفهان - مشهد رونق آبادی و کسب و کار بهینه شده است .
دارای دبستان ، مدرسه راهنمایی و دبیرستان دختران و پسران است .
مطالب جامع تر در مورد چاهملک را بزودی مشاهده خواهید نمود

( نوشته مطالب فوق توسط : ( رحمانی - یزد )

[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 13:56 ] [ امرالهی ]

مي گويند هنگامي که شاه عباس از راه کوير به آستان حضرت رضا (ع) مي رفت در محل چاه ملک چاهي حفر کرد و اين نقطه چاه ملک ناميده شد . اما در سال1275 ه.ق توسط مرحوم علي اصغر بيک ياور جندقي به حفر قنات چاه ملک اقدام نموده بوده اند . از مزارع آن :

1. قادرآباد : در سال 1332میرهاشم خان صدریه انارکی آن را احداث کرده است.

2. آبادان : اهالی جندق در سال 1325 شمسی در غرب چاهملک ایجاد کرده اند .

3. اکبرآباد : در سال 1332 عده ای از اهالی فرخی در شرق چاهملک آن را احداث کرده اند .

4. نودشت : در شرق چاهملک حاج اقبال رحمانی و حاج مسیب افلاکی آن را احداث کرده اند .

5. هاشم آباد

 

6. عزیز آباد

را مي توان نام برد .

این روستا صنعتی بوده و کارگاههای تولیدی و صنعتی در آن وجود دارد .

منبع:شنیده ها

[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 13:51 ] [ امرالهی ]

الف / آ

اَ : آب / a

آشگین : آستر لباس / aashgin

الاشگین : لباس برعکس / alaashgin

اکردو : بازکردن

ارگ : اره / arg

ادو : آب دوغ / adoo

اَهنج : آبیار / آب دهنده زمین کشاورزی / ahenj

اکش : آبکش / akash

اَگیشت : آبگوشت / agisht

انگُسر : انگشتر / angosar

اَر : ابر / ar

انگیر : انگور / angir

الو : بلند شو / alo

ازغال : زغال / ezghaal

آسووحت : خاکستر / asovaht

الگی : بر دار / algi

آروس : عروس / aarvas

اشتر : شتر / eshtar

اسار : افسار / asar

آیر : آتش / aayar

آینگ : آیینه / aayeng

ادیار : پیدا / adiyar

اجا : تمام / ajaa

اجا بی : تمام شد / ajaa bi

اَکنار : دستشویی / akonar

اَوشون : آویشن / aveshon

آ : آن / aa

اسبی : سفید / esbi

اروسی : دنپایی / کفش / نوعی کفش مخصوص / orossi

بقیه در ادامه مطلب



برچسب‌ها: لغت نامه خور, لغت نامه فرخی, گویش خوری, گویش مردم فرخی
ادامه مطلب
[ دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 11:9 ] [ امرالهی ]

در نخستين هم انديشي گويش شناسي ايران كه از جانب فرهنگستان زبان و ادب فارسي با هدف گسترش پژوهشهاي گويش شناسي در ايران كه چندي پيش برگزار شد، مقاله هايي پيرامون گويشهاي ايراني از سوي استادان و دانشجويان و پژوهشگران ارايه شد. هم انديشي گويش شناسي دو محور نظري و عملي داشت. كه بخش نظري گويشهاي ايران شامل دسته بندي، رده شناسي و عوامل مؤثر درزوال و حفظ گويشها بود. جنبه هاي عملي گويش شناسي نيز شامل روشهاي گردآوري، بررسي موردي گويشها و ابعاد اجتماعي ـ فرهنگي گردآوري گويشها بود.

سرگذشت زبان ها همانند هر پديده اجتماعي ديگر، زادوزندگي و مرگ است. گويش هاي خوري (Khuri)، فرويگي (farvigi) و گرگو (gargu)، زبان گفتار مردم شهر خور و روستاهاي فرخي و گرمه از روزگاران دوربر كرانه جنوبي كوير نمك برجاي مانده است و در حال جان دادن است. جان گويش گرگو و پس از آن گويش فرويگي از گويش خوري بيشتر است.

خور (khur) مركز بيابانك از بخش هاي شهرستان نائين در استان اصفهان و فرخي و گرمه از روستاهاي غربي و جنوبي خور هستند. زبان خوري، فرويگي، و گرگو از گويش هاي زبان پارسيك يا پهلوي ساساني است كه به سبب دوري و جابه جا نشدن زبانوران، كمتر از گويش هاي ديگر دستخوش دگرگوني شده اند.

در بخش بندي زبانهاي ايراني، گويشهاي خوري، فرويگي و مهرگوني از زبانهاي ايراني نو در شمار دسته مركزي قرار دارند و با بلوچي و زازي (Zazi) ومازني (mazani) و گيلكي و سيوندي (sivandi) خويشاوندند و مورد پژوهش دانشمندان زبان شناس قرار گرفته اند.

پروفسور ژرژ ردار (George Radar) سوئيسي، دكتر ريچارد فراي (Richard Frai) امريكايي، دكتر ويلهلم آيلرس (Wilhelm Eilerse) آلماني و پروفسور ايوانوف (Ivanov) روسي از دانشمندان بيگانه و دكتر صادق كيا و دكتر بهرام فره وشي و آقاي مهدي عباسي با راهنمايي دكتر علي اشرف صادقي گويش خوري را پژوهيده اند.

در اين زمينه و درباره انگيزه هاي مؤثر در زوال اين گويش ها پاي سخن لسان الحق طباطبايي كه گويش هاي خوري و فرويگي وگرگو را پژوهيده و در حال گزارش آنهااست مي نشينيم.

«پژوهش هاي دانشمندان غربي و روسي براي رسيدن به هدفهاي ويژه خودشان بود و دربرگيرنده آگاهي هاي پيرامون ما نمي باشد. همچنين است پژوهش هايي كه به پيروي از بيگانگان عملي شده است. كار پژوهش در زبانهاي ايراني وگويش هاي وابسته بايد به دست پژوهشگران زبانور و گويشمندان دلبسته و آگاه به دانش زبان شناسي و فرهنگ مردم امكان پذيرد و اين كاري است كه افزون بر آگاهي ها و اندوخته هاي دانشي، شكيبايي و تاب دشواريها را مي بايد. و نشود كه بي هيچ گرسنگي و تشنگي به فرجام رسد و زهي دريغ و افسوس كه نگهبانان پاسداري ازفرهنگ ما، فكري براي پژوهشگران كوشنده و دلبسته نكرده اند كه دلبسته و تهي دست كار خود را تا پايان پيگيري مي كنند.

بي گمان پژوهشهايي كه تاكنون در گويش هاي خوري و فرويگي شده است، كاستي ها ونادرستي ها دارد و يا از پژوهشهاي دست دوم به شمار مي آيد.

عده اي درباره دلايل كاهش استفاده از اين گويش هاي محلي معتقدند :

تا نيمه سده پيش، زبان خوري وفرويگي گفتار اكثريت مردم خوروفرخي بود و بر فارسي رايج در آنجا برتري داشت. بسياري ازمردم غير گويشور در گفت وگو با گويشوران به خوري و فرخي سخن مي گفتند. اما شورستان سرسخت و بي آب و گياه مردم را وامي داشت با گذشتن از ريگزارها و سنگلاخ ها براي كسب درآمد به دنبال نان به فهلگي(فعلگي) در شهرها وبويژه تهران واصفهان بروند وبه ناچار فارسي را فرابگيرند البته به مروردانش اندوزي و گذراندن پايه هاي تحصيلي و كسب مدارج دانشي از انگيزه هاي نيرومندتر در روانه شدن مردم به شهرها بود، چرا كه بالاتر از دوره دبستان، در منطقه نبود البته با رفت وآمد اهالي روستا به شهرها وفارسي صحبت كردن آنها زبان محلي ازسكه افتاد .

افزون بر اين، شمار بسياري از باسوادان كه بيشتر از ميان فارسي گويان خور و فرخي بودند، نسبت به گويش خوري وفروي همان ديدگاه سنتي را داشتند كه هر زبان جز زبان ادبي و رسمي را فاسد مي دانستند و چنين بود كه گويشوران محلي بويژه بيرون از زادگاهشان به گويش خوري وفرويگي سخن نمي گفتند.

تأثير اين دو فاكتور يا رويگرداني از زبان مادري، در از ميان رفتن آيين ها، رسمها و سنتهاي اين سرزمين و همچنين گويش آن بيش از ايجاد و گسترش راهها و بيرون آمدن منطقه از بن بست كهن است. اندك اندك راديو و آنگاه تلويزيون در خانه ها پديدار شد.

سپس روزنامه ها هم از راه رسيد و سبب آن شد كه «بن تنير»يا «تنير» bontanir جاي خود را به آشپزخانه open داد و «ميهمون سرا» miunsera به هال تبديل شد و معماري و ساختار خانه ها نيز دگرگون گشت.

بسياري از واژه ها و عبارت ها كاربرد خود را از دست داد و فراموش شد. يك فرخي سي ساله به سختي مي تواند به زبان فروي سخن بگويد، و جوان بيست ساله فرخي هيچگونه آگاهي از گويش نياكان خود ندارد. از دست سالخوردگان كاري برنمي آيد. پيري و مرگ نيز شمار گويشوران سالخورده راكاهش داده است. در حال حاضر با شمار اندكي از گويشوران سالمند روبرو هستيم كه دريافت درست از پژوهش را در گفتار دشوار مي سازد.

با اين همه ساختار گويش «فروي» ،«خوري» و «گرگور» دست نخورده است.

از محمد رئیسی


 


ادامه مطلب
[ دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 11:2 ] [ امرالهی ]
منبع:سایت خبری فرخی

مقبره شیخ عبدالله

نمونه قنات

دروازه کربلایی صفر(کبلا صفر)

مزار شیخ عبداصالح محمد

آب انبار حاج رضا

[ دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 10:54 ] [ امرالهی ]

یکی از برنامه های زیبا و قدیمی در روستا ی فرخی ماجرای ساعت خوش کردن است.

این مراسم که در میان کشاورزان روستا برگزار می گردد بدین صورت است:

برای کاستن از گرمای زیاد کویر در تابستان فرخی‌ها یک سنت قدیمی به نام ساعت خوش کردن برگزار می­کنند. ابتدا شخصی خوش نام و اغلب از سادات محل را برای این کار انتخاب می­کنند. بامداد یک روز از نیمه دوم مردادماه این شخص اولین کسی است که زمینی را در آن سال به زیر کشت می­برد. صبح آن روز که اغلب بعد از نماز صبح می­باشد ابتدا چاووش به چاووشی می­پردازد و مردم را آگاه می­سازد. پس از جمع شدن کشاورزان بر سر زمین انتخاب شده شخص منتخب برنامه کشت و آبیاری را انجام می­دهد. در این زمین بیشتر شلغم و جو توامان کشت می­شود. کشاورزان با سلام و صلوات در هنگام کشت با شخص ساعت خوش کن همراهی می­کنند. پس از بذر پاشی و آبیاری توسط شخص منتخب از طرف شخص منتخب مردم به صرف چای و صبحانه در کنار همان زمین دعوت می­شوند. پس از صرف صبحانه و دعا برای فراوانی محصول در آن سال این برنامه به پایان می­رسد. در چند سال اخیر شخص منتخب برای این کار آقای سید مجتبی نبوی بوده است.

منبع:حاکی از شنیده ها

عکس:خودم


برچسب‌ها: آداب و رسوم فرخی, فرخی, خوروبیابانک, شهرستان خوروبیابانک
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 13:0 ] [ امرالهی ]

مهمترین محصولات کشاورزی فرخی شامل محصولات زیر می باشد:

الف) خرما مهمترین محصول کشاورزی منطقه است. منطقه خوروبیابانک انتهایی­ترین منطقه نخل خیز کشور است که از جنوب غرب ایران شروع شده و در این منطقه به پایان خط تولید خود می­رسد. به دلیل آب و هوای گرم و خشک منطقه این محصول کشت فراوان دارد ولی به دلیل کم بودن دوره گرما در اکثر سالها این محصول مرغوب نمی­باشد.

خرماهای این منطقه دارای نمونه های است مانند: کرمانی – قسی – بادامی و …

ب) گندم

ج) جو

د) تخمه آفتابگردان

هـ) پنبه

و) پسته

ز) ارزن

ح) شلغم و سبزیجات

هـ)اماکن دیدنی و تاریخی فرخی

۱- دروازه فرخی

۲- مسجد جامع فرخی

۳- بادگیرهای فرخی

۴- مقبره شیخ محمد عبدالصمد

۵- آب انبارها

۶- لَرد

۷- حمام عمومی

عکس ها:اینترنت

 

 

 

 


برچسب‌ها: محصولات کشاورزی, شهر فرخی, محصولات کشاورزی شهر فرخی
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 12:59 ] [ امرالهی ]
۱- قنات و دشت فرخی

این قنات در حدود ۱۰ کیلومتر طول دارد و دارای چندین ده حلقه چاه به هم پیوسته می­باشد و آب این قنات زمینها و نخلستان اصلی فرخی را سیراب می­نماید. این قنات بیش از ۷۰۰ دانگ آب می­باشد و این دانگهای آب در طی ده روز و شب که دارای نامهایی می­باشد در بین اهالی و صاحبان آب تقسیم می­شود.

۲- قنات محمد آباد

این قنات نیز کیلومترها طول دارد و آب آن دشت محمد آباد را سیراب می نماید و آب آن به صورت شبانه روزی بین صاحبان آن تقسیم شده است.

۳- قنات نورآباد

دارای قنات و موتور آبی می باشد که زمینهای کشاورزی نورآباد را سیراب می کند.

۴- قنات حاجی آباد

متاسفانه آب این قنات خشک شده است. در گذشته آب و منطقه کشاورزی حاجی آباد از بهترین های روستا بود. بهترین محصولات در این دشت بدست می آمد. ولی متاسفانه آب آن خشک شد و هر چه کار کردند که از خشک شدن آن جلوگیری کنند نتوانستند. شاید هم دولت آنگونه که باید اهتمام نورزید. الان نخلهای آن نیز خشک شده است و لم یزرع افتاده است.

۵- قنات اصحابیه

طول قنات این مزرعه کمتر است و مقدار زمین کشاورزی آن نیز کم می باشد و دارای موتور آب با یک چاه عمیق می باشد.

۶- مزرعه عزیزآباد

دارای زمینهای کم و آب کمی است و در حال خشک شدن است.

۷- مزرعه حیدریه

دارای چند حلق چاه به هم پیوسته و یک موتور آب است.

۸- مزرعه جلال آباد

در کنار مزرعه حیدریه و شبیه به آن می باشد.

۹- مینو دشت

دارای موتور آب و مزارع کشاورزی است.

۱۰- مزرعه راجی

منبع ویکی پدیا

عکس ها سایت  اول سایت خودم دوم فرخی


برچسب‌ها: فرخی, مزارع فرخی, قنات های فرخی, خوروبیابانک
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 12:50 ] [ امرالهی ]

از جمله آثاری است که به دستور «حاج سید میرزا مجتهد»، قاضی نامور خور و بیابانک در سال 1249هجری قمری بنا شده‌است. مسجد جامع فرخی واقع در مرکز روستا می­باشد که دارای دو شبستان است. یک شبستان برای بهار و تابستان و شیستان دیگر زمستانه است. اما به دلیل افزایش جمعیت و کمبود جا در مسجد فعلاً شبستان زمستانه مردانه و شبستان بهاره زنانه شده است. بنای این طبق مسجد جامع سمنان و با الگو برداری و معماری آن ساخته شده است. صحن شبستان بهاره دارای یک گنبد بزرگ می باشد و شبستان پاییزه در حدود یک متر پایین­تر از شبستان بهاره و دارای گنبدهای کوچک با ستونهای بسیار بزرگ می باشد. این گنبدها در دو ردیف هشت تایی بنا شده است. سال تاسیس بنا بنا بر کتبه نوشته شده در جلو محراب بهاره به سال ۱۲۴۹ هجری قمری است طبق سنگ نوشته درون محراب شبستان بهاره.

سنگ نوشته درون محراب

در حال حاضر به دلیل کمبود جا به قسمت شبستان زمستانه مقداری اضافه شده است. تا چند سال پیش دو قرآن دست نوشته هم در مسجد بود که هنگام خاکروبی مسجد برای محرم می­خواستند در چاه مخصوص قرآن و ادعیه بیندازند الان مشخص نیست این قرآنها در مسجد هست یا نه. قدمت این قرآنها طبق تاریخ تولد نام شخصی که در پشت آن ثبت شده بود بیش از صد سال بود. مسجد دارای اوقافی می باشد که صرف برگزاری مراسم روضه خوانی در مناسبتها و اذان گو و خادم و امام جماعت می شود.

 منبع :شنیده ها


برچسب‌ها: مسجد جامع فرخی, مسجد جامع, فرخی, شهرستان خوروبیابانک
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 12:33 ] [ امرالهی ]

از زمان پیدایش شهر «فرخی» اطلاع درستی در دست نیست اما در جنگ‌نامه امام‌زاده روستای پیاده (بیاذه) از مزرعه‌ای به نام «فرخ» یاد شده‌است که به احتمال زیاد همان «فرخی» است. این شهر در گذشته به «دارالامان» نیز شهرت داشته که حریم آن تا شعاع سه کیلومتری بوده‌است و کسانی که از حاکمان جور در امان نبودند خود را به شهر فرخی نزد قاضی می‌رساندند و او نیز آنان را پناه می‌داد.

فَرْخی (به گویش محلی فَرْوی) شهری است در بخش مرکزی شهرستان خور و بیابانک استان اصفهان در کویر مرکزی ایران. شهر فرخی در ۵۴ درجه و ۵۵ دقیقه طول شرقی و ۳۳ درجه و ۵۱دقیقه عرض شمالی و در ۴۰۰ کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد. فرخی از شرق به شهر خور و از غرب به روستای چاهملک و از جنوب به روستاهای جعفرآباد و ابراهیم‌آباد و از شمال به کوه‌های کم ارتفاع فرخی محدود می‌شود.

روستای «فرخی» از توابع شهرستان خور و بیابانک در تاریخ ۱۶/۹/۱۳۸۸ با موافقت هیأت دولت و به استناد ماده ۱۳ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری به شهر تبدیل شد. این شهر با جمعیتی بیش از چهار هزار و ۶۰۰ نفر در ۱۵ کیلومتری غرب شهر خور، مرکز شهرستان خور و بیابانک قرار دارد.

فرخی آب و هوایی گرم و خشک دارد و حیات آن به چند رشته قنات وابسته‌است که قدیمی ترین آن به طول ۹ کیلومتر است. شغل اهالی این شهر بیشتر کرباس بافی، قالی بافی و کشاورزی است. گندم، جو، خرما، پنبه و تخمه آفتابگردان از مهمترین محصولات شهر فرخی است.

منبع :علوی

عکس ها :سایت فرخی


برچسب‌ها: شهر فرخی, معرفی فرخی, شهرستان خوروبیابانک, خوروبیابانک
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 12:23 ] [ امرالهی ]

حصیر بافی در خور و بیابانک

از قدیم الایام در هر منطقه ای که نخلستانهای خرما وجود داشته "حصیر بافی" نیز در کنار آن رواج داشته است ،ولی باید کفت که هیچ گاه حصیر بافی به عنوان حرفه اصلی مردم نبوده و همواره کشاورزان به این کار دستی مبادرت ورزیده اند.

حصیر بافی به عنوان یکی از قدیمیترین صنایع دستی مردم خور و بیابانک ،کار جنبی و بخشی از اوقات فراغت آنان را پر کرده است.به دلیل وجود نخلستانهای خرما در خور و بیابانک این شغل نیز به موازات شغل کشاورزی در این مناطق رواج داشته است.

هنوز هم باوجود آنکه از میزان آن بسیار کاسته شده ولی کم وبیش رواج داردو در کنار فعالیتهای زندهگی به آن می پردازند که به هنگاه عبور از محله های قدیمی شهر ها ونیز روستاهای اطراف میتوان مشاهده کرد که درکنار کوچه ها به حصیر بافی مشغول هستند.



آنان در فصل زمستان در حوالی صبح و در فصل تابستان بیشتر عصر ها در داخل منزل یا کوچه محله های خود گردهم آمده و در میان حرف و صحبتهای خودمانی به حصیر بافی می پردازند.

برای فعا لیت در حرفه سنتی حصیر بافی مواد اولیه آن که از درخت خرما به دست میآید استفاده می شود.

برگ درخت خرما به دو نوع "برگه"و "دلک"تقسیم می شود از مهمترین مواد اولیه حصیربافی است.

برگه (برشک) همان برگهای اطراف درخت خرماست که عمر بیشتری دارند و دلکبرگهای میانی درخت است که تازه روییده اند و از زرافت بیشتری برخودارند.

پیژ رشته الیافی است که در اطراف تنه درخت و قسمتی که برگها میرویند رشد می کند و از این الیاف برای مصارف گوناگون استفاده می شود.

طناب ضخیمی(سازو و لیف)که دراصتلاح محلی به (رسن) معروف است از به هم تنیدن این رشته ها بدست آمده و همچنین برای بافت محصولی به نام پادری از این الیاف استفاده می شود.

انجام کار حصیر بافی شامل شش مرحله است که به ترتیب چیدن برگها ،خیساندن ،جدا کردن پرهای برگها از شاخه ها،رنگ آمیزی،بافتن حصیر و مراحل تکمیلی است.

محصولات حصیری از تنوع نسبی برخوردارند و این به علت کاربردهای گوناگون است که این محصولات داشته اند و از قبیل تولید محصولات مشابه پلاستیکی همه در نوع خود بهترین نمونه به شمار می رفتند.

در حال حاضر تولید بعضی از انواع این محصولات به کلی منسوخ شده ولی برخی دیگر کم و بیش رواج دارد.

بادبزن،کلاه،فرش حصیری،جارو،درب کوزه،کشکدان،ظروف کوچک حصیریدربدار، زنبیل،سبد، پادری، جلدت از مهمترین این محصولات است.

برای تولید محصولات ظریفی مانند کلاه و باد بزن در بیشتر مواقع تزئیناتی نیز به کار می رود که معمولاَ از پرهای رنگ شده استفاده می شود.

با وجود کسترش زندگی شهر نشینی و تولید و ورود محصولات مختلف، همچنان صنعت دستی حصیر بافی با همت مردان و زنان سخت کوش کویر به حیاط خود ادامه می دهد.

نماینده گی میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری شهرستان خور و بیابانک

منبع:http://www.shahrenaein.com


برچسب‌ها: صنایع دستی, صنایع دستی خوروبیابانک, خوروبیابانک, شهرستان خوروبیابانک
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 12:9 ] [ امرالهی ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سلام دوستان امرالهی هستم
این وبلاگو واسه معرفی شهرستانم درست کردم
امیدوارم خوشتون بیاد,لطفا با نظراتتون منو یاری کنید

بیابانک, نام متأخر ناحیه ای قدیمی در دشت کویر و نیز دهستانی به همین نام در استان اصفهان .ناحیة بیابانک . ناحیه ای قدیمی (تقریبا برابر با بخش خور و بیابانک امروزی ) در حاشیة جنوبی دشت کویر * که در گذشته بر سر راه اصفهان (نایین ) به خراسان (نیشابور) قرار داشت . در اصل ناحیة بیابانک قسمتی از بیابان بزرگ و قدیمی است که در منابع عربی از آن به نام «مفازه » یاد شده است . بیابانک به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی به معنای بیابان کوچک یا نیمة کویر است و این نام در منابع و مآخذ قبل از قرن دهم دیده نشده است (هدین ص 562 حکمت یغمائی ص 96).

"کویر انتهای زمین است. پایان سرزمین حیات است... در کویر بیرون از دیوار خانه پشت حصار ده دیگر هیچ نیست. صحرای بیکرانه‌ی عدم است. خوابگاه مرگ و جولان‌گاه هول. راه تنها به‌سوی آسمان باز است، آسمان، چشمه‌ی مواج و زلال نوازش‌ها امیدها و... انتظار! انتظار!"
دکتر علی شریعتی
امکانات وب